|
|
نظرات شما عزیزان:
سمانه نوری
ساعت18:58---18 مرداد 1392
سلام مرل به وجدانت برسان و اگر بیدار بود از او ببرس چگونه شبها را آسوده می خوابد
سمانه نوری
ساعت18:56---18 مرداد 1392
سلام خیلی حال کردم همش قشنگه<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif" width="18" height="18">
mohadese
ساعت14:08---14 ارديبهشت 1392
سلام نداجون!خوبی؟ندایی چون اخرادرس وبتloxblogلینک نمیکنه میدونی بایدچیکارش کرد؟
mohadese
ساعت14:18---11 ارديبهشت 1392
عزیزم شرمندتم یه مشکلی توقسمت مدیریت وبم پیش اومده هرکاری میکن به تعدادلینکام اضافه نمیکنه!بعدادوباره امتحانش میکنم بهت خبرمیدم
mohadese
ساعت14:02---11 ارديبهشت 1392
لینکمی نداجون!منوبااسم اینجـــا...آخـــررهـــه...بلینک!
میلاد
ساعت11:37---10 ارديبهشت 1392
در سکوت شب من ،
ناگهان حادثه ای...
ناگهان وسوسه ای تلخ گذشت...
من تو را کم داشتم
در سکوت شب من ،
آسمان حرفی زد...
و غزل شعری شد...
در سکوت شب من،
موج گیسوی تو آرام نداشت
برق چشمان تو پیغام نداشت...
چه سرابی دارم
که امیدم به نگاهت...
سالها یخ زده است...
میلاد
ساعت10:16---10 ارديبهشت 1392
خعلی خوشمل بود
چه لطافتی تو شعر بود حال کردم
میلاد
ساعت9:39---10 ارديبهشت 1392
آرزوهــایت را بـرآورده می کند
آنکه ابر را می گریـــاند
تا گل را بخنــدانــد
ميلاد
ساعت8:36---10 ارديبهشت 1392
ارزو
ساعت23:12---4 ارديبهشت 1392
سلام گلم
ممنون که سر زدی
لینک شدی گلم
منو با عنوان وبم بلینک
سلطان ایشا
ساعت17:33---4 ارديبهشت 1392
خب میدونی آدم وقتی غم داره میتونه روح بده به نوشته هاش من نمیدونم جریان غمت چیه تا کمکت کنم چون اینجوری میشه کمک الکی .میدونی چرا من نوشته هامو عوض نکردم خیلی وقته ؟چون به قدری داغون شدم که حتی نوشتن نمیتونه آرومم کنه
|
|
[+]
نوشته شده توسط ندا در 10:17 |
| |